-
از هرچه میگریخت عمیقتر به دامش میافتاد.قانون نانوشتهای نبود، اصلا میگریزی تا به دامش بیفتی. شبیه شبپرههای زودرس، از تنگیِ پیلهی خود به تنگنایِ پیلهی عنکبوت. مگر نه اینکه سنتآنتونی آوارهی بیابانهای مصر شد تا بگریزد از وسواسهای شهر، تمام بیابان بدل به اهریمنیترین نمودهای وسوسه شد؟ و کوچ هاجر از سرابی به سراب؟ و جُنید که چون از خود گریخته بود به خلق، خلق همه تکثیر او بود؟ از کجا که جنون جز همین نباشد؟
برچسبها: Temptations