- اکران جهانی «خانهای که جک ساخت» تریلر روانشناسی لارس فونتریه چند روزی است که آغاز شده و تا اینجا واکنش ریویونویسها به خشونت آن از منفی هم منفیتر است. ریچارد برودی منتقد نیویورکر نوشته است بهترین راه مقابله با متد تحریکآمیز فونتریه در فیلم، بیتوجهی به آن و نادیده گرفتنش است. منقدان دیگری هم «خانهای که جک ساخت» را ساختهای مریض، آزاردهنده و در عین حال کسالتبار توصیف کردهاند.
- اما برداشت شخصی من: باید بگویم که اشتباه نکنید، صفت «آزاردهنده» را -آنچنان که ذکرش رفت- نباید ناشی از خشونت R-rated فیلم دانست، که به نظرم حتی همین سطح خشونت هم اصلاً ولنگارانه و نامتعارف نیست. مسئله «ایده»ی فونتریه است در تکمیل و پافشاری بر مصاحبه جنجالیاش در کن 2011 درباره زیباییشناسی فاشیسم. در ادامه همان مصاحبه و در سطح جزئی با برقراری یک تناظر زیباییشناسانه طرفیم میان معماری آلبرت اسپیر آرشیتکت نازیها با خانهسازی جک -آرشیتکت قاتل- از بدنهای قربانیان، و در سطح کلی ستایشی از آیکونهای «فساد شکوهمند»، فراسوی خیر و شر مالوف و گریزان از قضاوتهای اخلاقی. فونتریه برای اینکه شک ما را درباره فاصلهگذاری مابین ایدههای جک و ایدههای خودش رفع کند بر نریشنی که از ناممکنی تمایز بین هنر «فساد شکوهمند» و مدنیت سرکوبگر فرهنگ میگوید تصاویر فیلمهای قبلی خودش را مونتاژ میکند. نقطه گریز از سرکوب فرهنگ در پایان، «سکنی» گزیدن در مسکن است.
- در «ملانکولیا» این مسکن، یا به قول هایدگر عمارت، چادر لخت چوبی در لحظه تصادم بود و در «خانهای که جک ساخت» خانهای از بدنهای قربانیان، و در هر دو طریقتی به سوی مرگ. خلاصه اینکه آشویتس همانقدر شکوهمند است که «عمارت»های اسپیر، که خود هیتلر -که آیکونی بود که مردم ساختند، ولو فاسد. و خوب این ایدهی کم تکاندهندهای نیست.
برچسبها: فاشیسم