• یک.«دشمن، صرفا رقیب یا طرف دیگر یک ستیز نیست. همچنین خصمِ شخصیِ مورد تنفر نیز نیست. دشمن در معنای وسیعتر خود hostis [خصم همگانی] است و نه inimicus [خصم شخصی]. از آنجا که در آلمانی و زبانهای دیگر تمایزی بین دشمن شخصی و دشمن سیاسی وجود ندارد سوءبرداشت و تحریفات بسیاری محتمل است. گفته‌ی رایج «دشمنت را دوست بدار» [متی5:44؛ لوقا6:27] بدین صورت خوانده می‌شود که dilidite inimicus vestus...هیچ اشاره‌ای به دشمن سیاسی وجود ندارد. هیچگاه در کشمکشِ هزارساله مابین مسیحیان و مسلمانان پیش نیامد که مسیحی‌ها بابت عشق به ترکان یا اعراب تسلیم شدن را بر دفاع از اروپا ترجیح دهند. دشمن در معنای سیاسیِ خود اصالتا نیازی به مورد تنفر شخصی واقع شدن ندارد...امر سیاسی شدیدترین و حدّی‌ترین خصومت است و هر خصومتِ واقعی هرچه به حدّی‌ترین نقطه خود، همان گروه‌بندیِ دوست و دشمن، نزدیکتر گردد بیشتر سیاسی می‌شود. و این دولت [حاکم] در تمامیت خود به عنوان یک موجودیت سازمان‌یافته سیاسی‌ست که تصمیم به مشخص کردن دوست و دشمن برای خود می‌گیرد...آنچه همیشه موضوعیت دارد امکان وقوع مورد حدّی یعنی جنگ واقعی‌ست و تصمیم بر اینکه چنین وضعیتی فرارسیده یا خیر.»
  • *Carl Schmitt,The Concept Of The Political
  • دو. با حدّی شدن خصومت است که حاکمِ اشمیتی «تصمیم» شگفتی‌ساز خود را می‌گیرد، اما خود این حدّی شدن هم ناشی از اراده‌ی اوست. قوای حاکم اشمیتی قادر مطلقی است که کن فیکون می‌کند، گاهی در جهت صلح و گاهی جنگ. این قواست که تصمیم می‌گیرد خصم شخصی است یا همگانی، رقیب است یا شریک، و باید دوست داشت یا متنفر بود؛ همه آن گشاده‌دستی‌هایی که لیبرال‌دموکراسی برای مهار کردنش به وجود آمد.
  • سه. در واقع این تجربه زیسته اشمیت در تلاطمات اواخر جمهوری وایمار بود که در ابتدا او را مدافع یک دموکراسی اقتدارگرایانه و ضدپارلمانی کرد اما روند امور در نهایت چنان پیش رفت که در یک بازه زمانی پنجساله وی را به دفاع از نازیها واداشت. رابطه او با نازیها البته جایی خاتمه یافت که حتی حیات خودش نیز مورد تهدید قرار گرفت، تهدیدی که متعاقبا او را به این نتیجه رسانید که همان دموکراسی ناکارآمد اما حزبیِ دوران وایمار مفیدتر بود.
  • چهار. اشمیت حتی از هابز هم اقتدارگراتر است. نقد اساسی اشمیت این است که آن لیبرال‌دموکراسی که معتقد به هیچ وضعیت استثنایی نیست می‌تواند تبدیل به وسیله ای برای دشمنان دموکراسی شود تا خود دموکراسی را نابود کنند. اشمیت می‎گوید این پیشوند «لیبرالِ» دموکراسی پارلمانی است که در موقع اضطرار آن را زمینگیر می‌کند. مثلا در دوره‌ای که جمهوری وایمار از طرف فاشیستها و کمونیستها به عنوان دشمنان داخلی دموکراسی تهدید میشد پارلمان وقتش را به بحثهای بیهوده تلف می‎کرد. می‎گوید این پیشوندِ لیبرالیسم باعث میشود دولت تنها تبدیل به محل نزاع احزاب بزرگی شود که هر کدام در اصل دنبال منفعت جریان خودشان‌اند. اگر بخواهیم نمونه امروزی‎تر مثال زده باشیم مورد مصر پیش روی ماست. دولت [نه قوه مجریه، منظور کل قوای حکمران است] با دو بال بوروکراسی و ارتش باید در شرایط اضطرار در جهت حفظ حاکمیت خود وارد عمل شود، یعنی به شهروندان امنیت زیستن اعطا کرده و در عوض تقاضای فرمانبرداری کند [در اینجا او کاملا هابزی است. اختلافاتشان بماند]. در مصر به نظر می‌رسید قوه مجریه و مجلس تدریجا میرفت که به جایگاهی برای خلع خود دموکراسی تبدیل ‌شوند و امنیت زیست بخشی از شهروندان در خطر قرار گیرد، لذا شقِ دیگر حاکمیت یعنی ارتش با تعلیق قانون و برقراری حالت فوق‌العاده به سلفیها اعلان جنگ داد تا امنیت و دموکراسی را [ولو طبق تعریف خودش] دوباره مستقر کند[البته اشمیت می‌گوید حاکم به هیچ وجه در بند چنین باز-مستقر کردنهایی نباید باشد].
  • پ.ن: موقعی که این را می‌نوشتم هنوز مطلب محمد قوچانی در پیامد سفر روحانی به نیویورک را ندیده بودم اما فکر می‌کردم موقعیت شباهتهایی کمرنگی با تئوری اشمیت دارد. حالا که قوچانی هم پیش‎تر به چنین برداشتی رسیده که «در علم سياست حاكميت مفهومي يكپارچه، يكسره و يكدست است. از نظريه‌ي دولت مدرن توماس هابز كه حاكميت را به صورت لوياتان مي‌بيند تا نظريه‌ي الهيات سياسي كارل اشميت هيچ‌كسي حاكميت دوپاره را حاكميت نمي‌داند. دوگانگي در حاكميت نقض غرض است كه به اضمحلال حاكميت و نظام تصميم‌گيري منتهي مي‌شود. چراكه به قول كارل اشميت حاكميت، تصميم‌گيري (اعمال قدرت) در شرايط استثنايي است. رقابت در عرصه سياسي مقدمه‌اي بر تشكيل حاكميت است و هنگام تشكيل حاكميت بايد رقابت را وانهاد و به اجماع‌‌سازي پرداخت.» به نظر می‌رسد برداشتم چندان بیراه نبوده است و باید نسبت به تیغِ دودَم بودن این یگانگیِ حاکمیتی که قوچانی می‌ستاید هشدار داد.
  • کارل اشمیت و مفهوم امر سیاسی

برچسب‌ها: سیاست, فاشیسم, Being Liberal
+ نوشته شده در  26 Sep 2013ساعت 15:46  توسط نوستالژیک  |