• آریاشهر، یک بانک. بدبختی، کتِ سورمه ای رنگِ برق افتاده‎ایست جا به جا خاکی شده، با سرآستین هایی که ساب رفته اند. چین و شکنجِ کهنگی‎اش آنقدرها مهم نیست که جا به جا خاکی شدنهایش. کت های سورمه ای، کاپشن های قهوه ای، زنهای چادریِ دندان خرگوشی، پیرزنهای ژیگولیِ جوراب شیشه ای...همه ولی خاکی. صف حقوق بازنشستگی، زیر ناخن ها پوستِ صورت هم، در سکوتی سرشار از هیچ.
+ نوشته شده در  11 Apr 2012ساعت 17:11  توسط نوستالژیک  |