• آیا سکوت پیشه کردن درباره یک حقیقت، آن حقیقت را تکذیب میکند؟ آدورنو می گوید «سکوت، به سادگی استفاده از وضعیت عینیِ حقیقت است برای توجیهِ عجزِ سوبژکتیو خود: فروکاستنِ دوباره ی حقیقت به کذب.» چرا باید اینگونه باشد؟ آیا برای کسانی که صادقانه قصدِ اعتراف به عجز سوبژکتیو خود در قبالِ درکِ حقیقتی را دارند راهِ دیگری جز سکوت کردن متصور است؟ یا باید همواره جزوِ کسانی بود که نه تنها حقیقتی را بازشناخته اند، بلکه پیوسته آن را «نوکِ زبانشان» حمل می کنند؟
  • پ.ن: نوک زبان، جای متناقض‌نمایی ست. از یکسو نزدیکترین مکان به لبها، به مرز بیان شدن است و از سویی دیگر، به شهادتِ اصطلاحی رایج [On The tip of my tongue، Sur le bout de ma langue، نوک زبانم] جایگاه تمام کلمات و مفاهیمِ از ذهن پریده ای‌ست که با اِ...آ...های بی معنا فاصله گذاری می شوند.
  • *نقاشی: Time (Staurn) saving his daughter Truth (Veritas) from falsehood and envy- By François Lemoyne
  •  Time (Staurn) saving his daughter Truth (Veritas) from falsehood and envy

برچسب‌ها: زبان‌درد
+ نوشته شده در  16 Jun 2010ساعت 14:41  توسط نوستالژیک  |