• فردای روزی که خاتمی در آخرین روزهای ریاست جمهوریش در دانشکده فنی هو شد و از کوره در رفت و به دانشجوها توپید که آدم باشید والا میگم بیرونتون کنن و دانشجویان بسیجی به حمایت از خاتمی بلند شدند و سیما هم بعد از اخبار شبانگاهی تمام وقایع را بی هیچ سانسوری نشان داد، یادم هست کمتر کسی بود که از شلیک این تیر خلاص به خاتمی -نه به عنوان رییس جمهوری رو به پایان که به عنوان تجسد کالبد از احشا تهیِ اصلاحات- آن هم توسط دانشجویانی که زمانی مغز این کالبد بودند، خوشحال نشده باشد، و یا حداقل غمگین شده باشد. خیلیها آن واقعه را قدم گذاشتن به مرحله پُست خاتمیسم، همان عبور معروف، به حساب آوردند که میتوانست افقهای جدیدی را برای به اصطلاح رهایی‌بخشی پیش رو بگذارد. طنز تاریخ اینکه حالا همانها سایت تاسیس کرده اند و کمپین دعوت از خاتمی راه انداخته اند و اینجا و آنجا مصاحبه می کنند که یوسف گمگشته‌ بازآید به کنعان غم مخور! بعضیهایشان هم در این ابراز عشق بیشتر به یعقوب نابینایی میمانند که ضربات هوک را درجا در هوا حواله منتقدین ایده خود میکنند. سند دیگری بر نوسان آونگ افراط و تفریط در سیاست ایرانی.
+ نوشته شده در  24 Oct 2008ساعت 10:17  توسط نوستالژیک  |